گلی در صحرا

این نغمه محبت بعد از من و تو ماند تا در زمانه باقیست آواز باد و باران
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

آهسته گفت: من که کبوتر نمی شوم

11 دی 1393 توسط ƒ.$ĦѦℜɪƒ

هر روز در سکوت خیابان ِ دوردست
روی ردیف نازکی از سیم می‌نشست

وقتی کبوتران حرم چرخ می‌زدند

یک بغض کهنه توی گلو داشت… می‌شکست

ابری سپید از سر گلدسته می‌پرید:

جمع کبوتران خوش‌آواز خودپرست

آنها که فکر دانه و آبند و این حرم

جایی که هرچقدر بخواهند دانه هست

آنها برای حاجتشان بال می‌زنند

حتا یکی به عشق تو آیا پریده‌است؟

رعدی زد آسمان و ترک خورد ناگهان

از غصه‌ی کلاغ، کلاغی که سخت مست…

ابر سپید چرخ زد و تکه‌پاره شد

هرجا کبوتری به زمین رفت و بال بست

باران گرفت - بغض خدا هم شکسته بود

تنها کلاغ روی همان ارتفاع پست،

آهسته گفت: من که کبوتر نمی‌شوم

اما دلم به دیدن گلدسته‌ات خوش‌ست

مزگان عباس لو

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

گلی در صحرا

بقول دوستی.. به یادگاربرای کسی که نه.. برای به یادگارماندن برای روزهای نیامده ی فردا می نویسم.. تایادم نرود آنچه که بودم...
  • خانه
  • اخیر
  • جستجو
  • فهرست مطالب
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

نظرات

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

دریچه ای از نور

آیه قرآن تصادفی

ذکرایام هفته

ذکر روزهای هفته

تدبر در قرآن

آیه قرآن

دعای فرج

ساعت فلش مذهبی

ساعت

ساعت فلش مذهبی
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس