مضرات خوردن پنیر در صبحانه از کلام معصومین (ع)
امام صادق (علیه السلام ) می فرمایند:
چه نیکو لقمه اى است پنیر! دهان را تر و تازه مى کند، بوى دهان را خوش مى سازد، غذاى پیشین را هضم مى کند و براى پس از خود، اشتهاآور است . هر کس آن را سر هر ماه بخورد، نزدیک است که هیچ حاجت او بى پاسخ نماند.
در اسلام گاهى پنیر بعنوان غذایى ((مکروه)) معرفى شده است ، گاهى(( مستحب)) ! توضیح آن که :
اگر پنیر را با مغز گردو بخورند مستحب است ولى تنها خوردن آن مکروه است
اسلام براى خوردن پنیر نیز وقت ، معین نموده است .
پنیر از آن دسته مواد غذایی است که غذایت کمی دارد و باعث سرعت بخشیدن به هضم غذا و تخلیه معده و در نتیجه احساس دل ضعفه می شود، بنابراین خوردن پنیر، خیلی زود افراد را گرسنه می کند. در حالی که باید در وعده صبحانه غذای خوب و مقوی خورده شود تا فرد زود گرسنه نشود و بتواند وعده دوم غذا را هنگام غروب به عنوان شام میل کند.
دستورهاى استحبابى اسلامى از این قرار است :
مردى از حضرت صادق (علیه السلام ) درباره خاصیت پنیر سؤ ال نمود حضرت به او فرمودند: موجب ضرر است و منفعتى ندارد.
همان مرد شامگاه بر آن حضرت وارد شد دید بر سفره اى که امام ششم براى صرف شام نشسته اند ظرفى از پنیر است دچار حیرت شد گفت شما امروز صبح از پنیر مذمت فرمودید اینک بر سفره نهاده اید.
حضرت فرمودند: صبحگاهان خوردن پنیر پسندیده نیست اما شامگاهان خوب است و ضمنا بدان که قوه باه را نیز زیاد مى کند))
پنیر سرشار از کلسیم است پس بهترین غذا براى خواب راحت و عمیق ، و بهترین غذا در این وقت براى مغز، خوردن پنیر در شامگاهان است.
اسلام شامگاهان را وقت خوردن پنیر دانسته است و نیز دستور مى دهد که با گردو صرف گردد و اینک دو نمونه از سخنان پیشوایان اسلام را در اینجا مى آوریم :
امام صادق (علیه السلام ) می فرمایند:
پنیر و گردو اگر با هم مصرف شوند در هر کدام از آن دو شفا است و اگر به تنهایی خورده شوند در هر یک درد است.
پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم):
پنیر، درد است ؛ اما چون با گردو خورده شود، درمان است .
خلاقیت
..خوشبخت کسی است که شکوه رفتارش آفریننده ی لبخند زندگی در چهره ی دیگران باشد ...
تقدیم به همه ی دوستان
زمانی برمردم می اید که ماندن بر دین حق مثل نگه داشتن اتش در دست است
وحدت آفرینی، سیاست همیشگی نظام است
آدم های خوب . . . با همه خوبند، برایشان انسان ، حیوان و طبیعت فرقی نمیکند . . .
قرار نیست خوشبختی خود را با تخریب دیگران تضمین کنیم.
یک روز استاد دانشگاه به هر کدام از دانشجویان کلاس یک بادکنک باد شده و یک سوزن داد و گفت یک دقیقه فرصت دارید بادکنکهای یکدیگر را بترکانید هرکس بعد از یک دقیقه بادکنکش را سالم تحویل داد برنده است.
مسابقه شروع و بعداز یکدقیقه من و چهار نفر دیگه با بادکنک سالم برنده شدیم.
سپس استاد رو به دانشجویان کرد و گفت :من همین مسابقه را در کلاس دیگری برپا کردم و همه کلاس برنده شدند زیرا هیچکس بادکنک دیگری را نترکاند چراکه قرار بود بعد از یک دقیقه هرکس بادکنکش سالم ماند برنده باشد که اینچنین هم شد.!
ما انسانها دراین جامعه رقیب یکدیگر نیستیم و قرار نیست ما برنده باشیم و دیگران بازنده.
قرار نیست خوشبختی خود را با تخریب دیگران تضمین کنیم.
میتوانیم باهم بخوریم.باهم رانندگی کنیم. باهم شاد باشیم. باهم…باهم…
پس چرا بادکنک دیگری را بترکانیم؟
صدقه چیست
هیچوقت وارد گذشته ی هیچ ادمی نشو.....
قدم به سوی خدا
گناه بهتان زدن به ادم بی گناه
تقواچیست
«تقوا» آن نیست؛ که با یک «تق»، وا برود!
♥ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ♥
زهد، «نداشتن» نیست،
بلکه «در بند داشته ها نبودن» است.
برنامه ایی منظم جهت آشنایی کودک با نماز
شاه کلید اصلی رابطه با خدا..
ز احمد تا احد یک میم فرق است، جهانی اندر یک میم غرق است،یقیناً میم احمد میم مستی است، که سرمست از جمالش چشم هستی است
آدمها را به میزان درکشان بسنج نه به اندازه ی مدرکشان چرا که فاصله زیادی ،از مدرک تا درک وجود دارد مدرکی که درک بالاتری به ارمغان نیاورد کاغذ پاره ای بیش نیست ..
ای خدای من !
روزی علامه جعفری سوار تاکسی بودند ، در مسیر راه نفس عمیقی میکشه و از ته دل میگه : ای خدای من !
راننده تاکسی با اعتراض میگه یه جوری میگی ای خدای من که انگار فقط خدای شماست ! ایشان در جواب فورا دو بیت از سعدی می خواند :
چنان لطف او شامل هر تن است
که هر بنده گوید خدای من است
چنان کار هرکس به هم ساخته
که گویا به غیری نپرداخته
به انسان بودنت شک کن
اگر مستضعفی دیدی،
ولی از نان امروزت
به او چیزی نبخشیدی.
به انسان بودنت شک کن
اگر چادر به سر داری،
ولی از زیر آن چادر
به یک دیوانه خندیدی
به انسان بودنت شک کن
اگر قاری قرآنی،
ولی در درکِ آیاتش
دچارِ شک و تردیدی.
به انسان بودنت شک کن
اگر گفتی خدا ترسی،
ولی از ترس اموالت
تمام شب نخوابیدی.
به انسان بودنت شک کن
اگر هر ساله در حجّی،
ولی از حال همنوعت
سوالی هم نپرسیدی.
به انسان بودنت شک کن
اگر مرگِ کسی دیدی،
ولی قدرِ سَری سوزن
ز جای خود نجنبیدی
به انسان بودنت شک کن